جدول جو
جدول جو

معنی نصیحت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

نصیحت کردن
پند گفتن آونیدن پند دادن اندرز گفتن: خلیفه... نصیحت ایشان کرده که با بندگان خدا گستاخ نباشید
فرهنگ لغت هوشیار
نصیحت کردن
پند دادن، اندرز دادن
تصویری از نصیحت کردن
تصویر نصیحت کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
نصیحت کردن
اندرزدادن، پنددادن، نصح
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مصلحت کردن
تصویر مصلحت کردن
مشورت کردن، صلاح پرسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(دی دَ / دِ)
نصیحت گوی. اندرزگو. که پند دهد. که بخوبی و صلاح وصواب راهنمائی کند. ناصح خیرخواه مشفق:
اگر مراد نصیحت کنان من این است
که ترک دوست بگویم تصوری است محال.
سعدی.
هر که به گفتار نصیحت کنان
گوش ندارد بخورد گوشمال.
سعدی.
من از کجا و نصیحت کنان بیهده گوی
حکیم را نرسد کدخدائی بهلول.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(فُ خوَرْ / خُرْ دَ)
اندرز کردن. سفارش کردن:
انجام تو ایزد به قران کرد وصیت
بنگر که شفیع تو کدام است به محشر.
ناصرخسرو.
معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
به دوستیت وصیت نکرد و دلداری.
سعدی.
حکیم را به وصیت کردن حاجتی نیست. (قرهالعیون).
، سفارش کردن به کسی یا کسانی که اعمالی را پس از مرگ سفارش کننده انجام دهند
لغت نامه دهخدا
(دُمْ بَ / بِ دَ)
رسوا کردن. آبروی کسی را بردن:
آدمی را زبان فضیحت کرد.
سعدی (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(شُ دَ)
مشورت کردن و کنکاش کردن. (ناظم الاطباء). شور کردن. مشورت نمودن. مشاورت کردن. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(عَ / عِ رَ کَ دَ)
انصاف دادن، از افراط و تفریط احتراز کردن
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ شُ دَ)
یاری کردن. یاری دادن. اعانت کردن. تأیید کردن:
نصرت به دین کن ای بخرد مرخدای را
گر بایدت که بهره بیابی ز نصرتش.
ناصرخسرو.
نصرهالدین چون عمر دین را همی نصرت کند
عزدین در عز آن کوشد همی چون مرتضی.
امیرمعزی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پنددادن پند دادن اندرز گفتن: خلیفه... نصیحت ایشان کرده که با بندگان خدا گستاخ نباشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیت کردن
تصویر نیت کردن
چیمیدن کامیستن آهنگ کردن قصد کردن آهنگ کردن: (ملک در سجده آدم زمین بوس تونیت کرد که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی) (حافظ. 336)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نصیب کردن
تصویر نصیب کردن
بهره کسی کردن: خدا نصیب نکند خ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وصیت کردن
تصویر وصیت کردن
اندر زدادن پنددادن: (آدم علیه السلام به شیث وصیت فرمود که این سخنان را نگاه دار و اولاد خود را به محافظت آن وصیت کن)، سفارش کردن بکسی یاکسانی که اعمالی را پس از مرگ سفارش کننده انجام دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیت کردن
تصویر نیت کردن
((یَّ. کَ دَ))
قصد کردن، آهنگ کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیست کردن
تصویر نیست کردن
اتلاف
فرهنگ واژه فارسی سره
توصیه کردن، نصیحت کردن
دیکشنری اردو به فارسی